خانواده، حیثیت ملی
مقدمهوضعیت خانواده در غرب
علل انحطاط خانواده در غربما و خانواده
ساحت فرهنگیساحت اقتصادی
از آن هنگام كه خدا زن را از آسمان عشق نازل كرد و مرد را در زمین عقل مبعوث، تا آن زمان كه مقدر شد راز حكمت آمیز اشتیاق بین این دو از پرده سكوت بیرون افتد تا هر دو بتوانند در جذبة زوجیت خواستار نیمه دیگر خود شوند و به سكون رسند، پاسخ این جذبه در مدار انسانی، یك سنت نبوی نامیده شد. و در مدار سایر پدیده ها از كوچك تا بزرگ و از ذرات تا كُرات یك سنت الهی نام گرفت سنتی كه در آن همه پدیده ها در حلقه زوجیت به هم الحاق یافتند و خدای مهربان در محضر تكوین با كریمه "سبحان الذی خلق الازواج كلها"(1) خطبه زوجیت آنها را خواند و البته مثل همه نیازها و پاسخ های دیگری كه وقتی به انسان می رسد عالیترین وجه خود را می یابد، نكاح و زوجیت نیز در عرصه انسانی اهداف و مقاصد والای انسان را می یابد كه این موضوع در نخستین پیوند آسمانی مشهود است چنانكه در روایت است وقتی آدم و حوا این دو توّاب تبعیدی در زمین قرار گرفتند به ناگاه آدم در خود حس غریبی یافت كه مثل صاعقه از وجودش عبور كرد و در قلبش جرقه زد بیفاصله لب به سخن گشود و گفت: پروردگارا در برابر خود كسی را میبینم كه از او انسی در خود احساس می كنم و خدایش می فرماید: آیا بودن در كنار او را می پسندی؟ و آدم عرض می كند بله پروردگارا و خدایش می فرماید: او حواست او را از من بخواه…
اگر چه در این فراز، لطیفه دیگری علاوه بر میل زوجیت نهفته است و آن اینكه نیاز، فقر است و اظهار نیاز، فقر بالاتر؛ وخدا اظهار نیاز كه فقر بالاتر از نیاز است را بر حوا نپسندید و نیاز او را در صدف صبر و انتظار، مكنون خواست تا آدم با اظهار نیاز و خواستاری، صدف صبر حوا را دق الباب كند و به انتظار پاسخش بنشیند ؛ و این آغاز تشكیل خانواده در نخستین جامعه انسانی است خانواده ای كه با فخر در عرش، تاج "كرمنا بنی آدم" را دریافت نمود تا در آن نسلی در امتداد خط كرامت بپرواند ، خانواده ای كه باید هم در آن جسم انسان تولد یابد و هم روح انسانی. بی تردید تحقق همین موضوع، بزرگترین و مهمترین كاركرد خانواده است در واقع خانواده تنهاترین مسیر مشروع و پذیرفته برای تولد شخص انسان و بهترین محل، برای تولد شخصیت انسانی است. محلی است برای تحقق رسالت پر ارجِ وقت گیرِ پیچیده و ثمردهی به نام تربیت و چون این واقعه عظیم در روح آدمی باید اتفاق بیافتد، لذا شناختن ویژگی ها و خصوصیات روح، ما را در روشها و راههای تربیت بطور حتم یاری می كند و چون روح ماهیتاً لطیفه ای عرشی و رحمانی است، پس جبرائیل جبر نمی تواند تا عرش اراده و اختیار آن عروج كند و به همین دلیل روح، ایمان پذیر است نه فرمان پذیر. لذا باید ضمن اینكه از جبرها و بایدها در اجرا و استواری قوانین و مقرراتی كه جامعه را به آداب مناسب عادت می دهد ، استفاده كنیم، باید از اِعمال روشهای نامتناسب و نابهنجار نیز بشدت پرهیز نمائیم. از این روی زمینه سازی برای ایجاد فضای فرهنگی كه در آن "بایدها" به طور نامریی و غیر محسوس تبدیل به جو و رویه می گردد، یك امر اجتناب ناپذیر است كه با همسو كردن والدهای خانوادگی و اجتماعی ، بخصوص در موضوع رسانه به دستاوردهای بزرگی می توان دست یافت و زمینه استحكام خانواده را در دوام و دادن محصول های متعادل و متعالی فراهم آورد.
امروز در برابر هجوم جهانی گری كه با هدف در نوردیدن همه مرزهای فرهنگی ـ تاریخی ملتها طراحی شده، خانواده مهمترین سنگری است كه هم می تواند تبدیل به فرصت شود و در برابر هجوم عالمانه! استعمار فرهنگی بایستد و هم می تواند تبدیل به تهدید شود و افكار و آراء مهاجمان را در محیط خانه در نوع نگرش و روش تربیتی اش بكار بندد و حاصلش تربیت جوانانی باشد كه بیهویت و بی عزت، مقلد و شیدای بیگانگان شود،خانواده مخزن خوبی برای فرهنگ هر كشوری است كه فرو پاشاندن آن، در واقع غارت همه كشور و همه منابع انسانی آن است. البته از این موضوع جامعه غرب مستثناء نیست كه خواسته و ناخواسته جامعه غربی و خانواده در غرب خود اولین قربانگاه تئوری ها و نظر گاههای اومانیستی ست. تأمل در جمله آقای فرانسوا دوسینكلی رئیس مركز مطالعات خانواده در فرانسه به وضوح این مطلب را نشان میدهد ، او در مصاحبه ای با روزنامه لوموند فرانسه می گوید: ما از بیست سال پیش كار خانواده را تمام شده اعلام كردیم دیگر برای تشكیل خانواده ازدواج یك امر حتمی نیست بلكه ازدواج یكی از راههای تشكیل خانواده است…
لیبرالیسم كه دستگاه اجرایی كردن نظرگاههای اومانیستی، در عرصه فرهنگ ، سیاست و اقتصاد می باشد با طرح عملی این شعار كه انسان همه چیز را می تواند در عرصه فكر و اندیشه انتخاب كند، حتی مذهب را ، و همه چیز را می تواند در عرصه رفتار و عمل نشان دهد، الا مذهب را؛ به یك استبداد پیچیده و پنهان نائل شده است كه در برابر خود هیچ اقلیتی را برنمی تابد، لذا نفی نفرات مذهبی و نظرات مذهب در میان امواج تبلیغاتی دمكراسی چنان به آسانی صورت می گیرد كه جای حتی یك پرسش را باقی نگذاشته، و حاصل این نحوه اداره و استیلا در جهان، آن می شود كه هیچگاه انسان مثل امروز مقتدر و مسلط نبوده و هیچگاه نیز انسانیت ،عدالت و صلح مثل امروز غربت زده و غارت شده نبوده است. جوانان غیر از آنكه در جای جای جوامع در معرض هجوم هنجار شده لیبرالیسم اخلاقی و آزادی هایی از نوع حیواناتند، تنها مأمن و پناهگاهشان كه خانواده است نیز خود گرفتار این بلیه ویرانگر انسان عصر تكنولوژی شده و عملاً سلامت و رشد معنوی جوانان، كار بسیار دشوار و پر مانعی گردیده است، تا جائیكه در آمریكا كه مهد لیبرالیسم سیاسی فرهنگی اقتصادی است و همه عوامل در خدمت افسار گسیختگی انسان از لجام انسانیت است بیشترین صدمه، بر جامعه جوانانش وارد شده كه اشاره به یك نمونه مؤید این مطلب است. در موضوع بررسی علل افت تحصیلی در جامعه شهری آمریكا یك تحقیق انجام شدهدر سال 1945 میلادی عواملی چون عدم دقت بچه ها به درس معلم، حرف زدن بچه ها در سر كلاس درس، و از جای بلند شدن و آدامس جویدن در كلاسها، در افت تحصیلی مؤثر بوده است در حالیكه وقتی با تحقیق انجام شده در سال 1995 در جامعه شهری آمریكا در موضوع افت تحصیلی مقایسه می شود عواملی چون داشتن اسلحه گرم و سرد در پسران و بارداری و سقط جنین در دختران مهمتر شناخته شده و معلوم میگردد كه اولین قربانی آن نظرگاهها خود جوانان غربی هستند كه به طرز رقت باری آزادی های جنسی و ارتباطات آزاد، وضعیت خانواده را مختل و به تبع آن فرزندان را نیز منحط نموده است.
امروز غربِ استكباری علیرغم تكنولوژی قدرتمند و اقتصاد ثروتمندش در بُعد سیاست خارجی به دلیل روح سلطه طلبی وخوی متجاوز گرانه اش مورد نفرت مظلومین و عدالت خواهان عالم است و در بعد سیاست داخلی اش با معضلات مهم فرهنگی، خانواده های ویران ، جوانان سرگردان و بحران هویت نسل جوان مواجه است و چون سرچشمه های این معضلات را كه خود آفریده، به خوبی میشناسد، لذا در برنامهها و سیاست كلی به موضوع تقویت معنویت و حمایت از تشكیل خانواده میپردازد ؛ اما بحران آنقدر عمیق است كه طناب تشویق و حمایت نمی تواند خیل جوانان را از چاه دهها سال بی بند و باری هنجار شده و روابط آزاد پذیرفته، بیرون آورد لذا در خبرها می خوانید كه مثلاً در كشوری مثل سوئد برای جلوگیری از پیرساختی جمعیت جامعه، سیاست تشویقی اعلام مینمایند كه اگر یك دختر و پسر با ثبت قانونی با هم ازدواج كنند و به مدت 3 سال یكدیگر را تحمل كنند، دولت ضمن اینكه از سایر تسهیلات تشكیل خانواده آنها را برخوردار می كند تا هجده سالگی هزینه و مخارج فرزند آنها را متقبل می شود. ولی باز هم خبری از استقبال جوانان رها شده در روابط آزاد و بی بند و باری های فردی و اجتماعی نیست. البته حذف خانواده به نفع روابط جنسی آزاد واقعیت تلخی است كه "الوین تافلر" فرستنده موج سوم! آنرا برای جوامع صنعتی غرب و آنها كه می خواهند راه غرب را ولو در جغرافیای شرق طی كنند ضرورتی تاریخی و بی بازگشت میداند؛ لذا هر آنچه تحت عنوان سیاستهای تشویقی آن هم ولادت نه ازدواج، همچون كاهش مالیات ها، تخفیف استفاده از وسایل نقلیه عمومی، پرداخت حق اولاد تا سن 18 سالگی، زایمان رایگان، پرداخت حقوق والدینی كه در سالهای اولیه از فرزندشان نگهداری می كنند و سایر كمكهای اجتماعی اعمال كردند هیچكدام نتوانسته جوانانی كه در مراتع هوسرانی به تمتع مشغولند را به ازدواج بكشاند و همه اینها تعالیم تیره اندیشانِ روشنفكرنمایی است كه ازدواج را یك فحشا قانونی دانسته اند. و یا همچون آقای "راسل "كه تئوری پرداز اخلاق نوین در غرب است و رسماً اعلام می كند كه: " زن و مرد نه تنها قبل از ازدواج باید از معاشرتهای لذت بخش آزادانه جنسی بهره مند باشند بلكه ازدواج نیز نباید مانعی در این راه به شمار آید زیرا فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی، اطمینان پدر است به پدری خود، نسبت به فرزندی كه از زن معینی بدنیا میآید؛ این اطمینان را با بكار بستن داروهای ضد بارداری كه مخصوصاً پیشرفت طب امروز آنها را به بشر ارزانی داشته است می توان بدست آورد، بنابراین هر یك از زن و مرد می توانند علاوه بر همسر قانونی عشاق و معشوقه های فراوانی داشته باشند، زن مكلف است در رابطه با عشاق خود از داروهای "ضدبارداری" استفاده كند و مانع پیدایش فرزند گردد ولی هرگاه تصمیم گرفت كه صاحب فرزند گردد الزاماً باید از همسر قانونی خود استفاده كند."(2)
و باز در ادامه می گوید: "كسانی كه مانند من معتقدند كه روابط جنسی فقط هنگامی مسئله اجتماعی محسوب می شود كه طفلی بوجود آید، باید مثل من این دو نتیجه را بگیرند: اولاً عشق بدون بچه آزاد است و ثانیاً ایجاد اطفال باید تحت مقرراتی شدیدتر از آنچه امروز هست قرار بگیرد."(3)
بهر حال اصول اخلاق جنسی در غرب كه بر اساس اخلاق نوین، برداشتی اومانیستی از اراده تمایلات و اختیارات انسان طراحی شده، مبتنی بر سه اصل است كه هر كدام از این اصول بخشی از فروپاشی اخلاقی و فرومایگی رفتاری انسان در غرب را عهده دار است اصولی كه می گوید:
1- آزادی را جز آزادی نمی تواند محدود كند؛ 2- سعادت بشر در گرو پرورش همه استعدادهاست و ناراحتی های روحی ناشی از آشفتگی غرایز به ویژه غریزه جنسی است؛ 3- آتش میل و رغبت در اثر منع و محدودیت فزونی می گیرد و برای انصراف دائم از توجه به امور جنسی راه صحیح این است كه هر گونه قید و ممنوعیتی را در این راه از جلوی پایش برداریم.
كاركرد اجتماعی حاكمیت یافتن اخلاق نوین با اصول مطروحه آن می شود، كهزبان آمار و ارقام، زبان رسوایی بشر امروز می گرددبا نگاهی به آمار و ارقام، حجم این خسران و رسوایی بهتر احساس می شود.
- در نروژ 90% از دختران كه كمتر از 18 سال ازدواج می كنند حامله اند.(4)
- در سوئد40% از كودكان از مادران بدون شوهر زاده شده اند.(5)
- در آمریكا طبق آمار سال 1991 در برابر هر نوزادی كه متولد می شود 339 سقط جنین صورت میگیرد.(6)
- امروز افزایش سرسام آور خانواده های تك والدینی به یك نگرانی عمومی تبدیل شده است. 90% در فرانسه و 93% در دانمارك فرزندان تك والد با مادر زندگی می كنند.(7)
آیا غرب با این بن بست انكار ناپذیر و با این سرنوشت گریزناپذیر، راهی را برای دفاع از آراء و اندیشه و تئوری هایی كه او را به این وضع رقت بار رسانده است ، دارد و آیا شرق با این همه شواهد و قرائن، توجیهی برای جهل و غفلت خود دارد كه ورود آن آراء و افكار را پذیرا و یا زمینه سازی حاكمیت و سیطره آنها را در سیاستها و برنامه های كلان داشته باشد.
كشورهای غربی در انتقال دادن كامیابی های جنسی از كانون خانوادگی به محیط اجتماعی بیداد كرده اند و جریمه اش را هم می دهند، فریاد متفكرینشان بلند است(8)ازدواج و تشكیل كانون خانوادگی، ایجاد كانون پذیرایی نسل آینده است، سعادت نسلهای آینده بستگی كامل دارد به وضع اجتماعی خانوادگی.(9)
می بینید كه بقول استاد شهید مرتضی مطهری "كار غرب در فلسفه اجتماعی به هذیان و پریشان گویی رسیده استوقت آن است كه غرب مانند همه زمانهای دیگر با همه تقدمی كه در علوم و صنایع دارد فلسفه زندگی را از شرق بیاموزد".(10)
ما باید با حاكم كردن فرهنگ عفاف و حجاب در روابط و باور اجتماعی و در عمق رفتار و باور فردی، در صحیح ترین پاسخ به نیازهای جنسی و روانی جوانان كه تشكیل خانواده است به عنوان یك فریضه ملی بنگریم و با اهتمام ملی برای تشكیل آسان و سعادتمند آن بكوشیم. جامعه ما با مبانی دینی بسیار روشن و شفاف و اصول مترقی قانون اساسی و مردمان با تعهد به فرامین الهی، خیلی طبیعی است كه حركت كلی حیات فردی و اجتماعی اش به سمت حیات طیبه باشد و بهترین و كوتاهترین راه وصول آن نیز خانواده است ولی مع الاسف كار جدی برای آن صورت نگرفته، اگر وجوهی كه برای از میدان به در كردن تهاجم فرهنگی و به میدان آوردن توسعه سیاسی و … صرف شد صرف سه امر مهم تشكیل ـ تحكیم ـ و تعالی خانواده می شد آنوقت ما وضع بسیار بهتری می داشتیم. اگر به جمعیت شصت میلیونی ایران كه از 5/12 میلیون خانواده شكل یافته است و در آن بیش از هیجده میلیون جوان آماده به ازدواج وجود دارد نظر افكنیم خواهیم دید تغافل در برابر نیاز این خیل عظیم و تساهل در برابر گزینه سازی های غرب زده گان، ما را در آینده با چه معضلی مواجه خواهد ساخت و چقدر باعث تأسف است كه ببینیم در جامعه ما كه جوانش مشكل تشكیل خانواده دارد، برای تنظیم خانواده اش! انواع و اقسام روشها و توضیحات و توجیهات را آنهم تحت عنوان یك واحد درسی اجباری در دانشگاه و عمدتاً با كلاسهای مختلط دختر و پسر طراحی شده است، این نوع آموزشها برای جوامعی كه روابط آزاد در آن پذیرفته شده است طراحی گردیده كه در روابط آزاد جلوی باروری های آزاد و ناخواسته گرفته شود. آیا برای جامعه ما كه فقط این موضوع در قالب خانواده میسر و مشروع و پذیرفته شده است واحد مباحث نظری تنظیم خانواده لازم تر است یا مباحث نظری تشكیل خانواده؟!
بهر حال با بیداری و راه اندازی یك موج عظیم ملی ـ فرهنگی ضمن اینكه باید مجاری توطئه های برنامه ریزی شده كه به نظر نگارنده سرچشمه های تهاجم فرهنگی است مسدود شود، در ساحتهای مختلف باید برای آن، اصول و سیاستها را تعریف، و مراحل اجرایی و عملیاتی آن نیز به صورت كمی و قابل لمس طراحی شود، كه ما در این مجال در دو ساحت فرهنگی و اقتصادی به عناوین جزئی تر خواهیم پرداخت.
- ایجاد میل و رغبت بیشتر در جوانان به امر ازدواج؛
- ایجاد امید و نشاط و روح سختكوشی و استقامت؛
- ارائه ملاكهای صحیح انتخاب همسر؛
- خواستنی كردن و ترجیح دادن اصل زندگی بر دكور زندگی؛
- ایجاد زمینه فرهنگی جهت ازدواج جوانان و اسكان مدت دار دختر و پسر در خانه والدین تا ایجاد زمینه عملی جهت آغاز زندگی مشترك؛
- گذاشتن حرمت و احترام اجتماعی به متأهلین جوان؛
- پایین آوردن سطح مهریه، جهیزیه و ولیمه به منظور آسان سازی ازدواج؛
- ارائه خدمات فرهنگی ارزان و یا رایگان به متأهلین جوان؛
- محكم و مصوب كردن قوانین و مقررات حفظ خانواده و حفظ حقوق زن؛
- كمكهای فكری از طریق سایت های رایانه ای، مجلات، ایجاد خطوط تلفنی ویژه جهت مشاوره و گفتگو برای ازدواج و…؛
- ارائه الگوهای موثر و در دسترس به عنوان ازدواجهای آسان و سعادتمند؛
- استفاده از جذابیت های بصری و هنری در فیلمها به منظور طرح ازدواج آسان و سعادتمند و ارائه الگوهای موفق.
- اعطای وام های طویل المدت بدون مقررات یأس آور و دست و پاگیر برای ازدواج؛
- انبوه سازی خانه های استیجاری زیر 50 متر برای زوجهای جوان؛
- اولویت استفاده از وامهای تولیدی و خدماتی برای متأهلین جوان؛
- امكان استفاده از خانه های اجاره ای دوره ای برای متأهلین جوان؛
- ایجاد صندوق قرض الحسنه مردمی ازدواج جوانان؛
- ارائه خدمات تسهیلاتی در استفاده از وسائل نقلیه عمومی ویژه زوجهای جوان؛
- اقدام حمایتی همه سازمانها ـ وزارتخانه ها و نهادها برای ازدواج فرزندان جوان پرسنل و شاغلین آن سازمان؛
- اولویت استخدام برای متأهلین جوان؛
- تصویب مرخصی پنج روزه استحقاقی ویژه ازدواج جوانان؛
- ایجاد و حمایت از صندوق های تعاونی فامیلی جهت حمایت ازدواجهای جوانان در فامیل.
بی تردید یك اقدام ملی و مستمر در ساحتهای فرهنگی و اقتصادی ما را در كمك به ازدواج جوانانمان موفق خواهد كرد و با حاكمیت بخشیدن به روح پاكی و عفاف خواهی، زمینه گسترش روابط سالم اجتماعی و مناسبات درست انسانی را فراهم خواهد كرد كه پدیدار شدن روح تعفف و خویشتن داری و پایدار شدن فرهنگ عفاف در جامعه ما، غیر از آنكه یك نیاز انسانی است، یك حیثیت ملی با وجه دینی و تاریخی است.
پی نوشتها:
1 - یس، 36.2 - استاد مطهری، اخلاق جنسی در غرب، ص 32.
3 - زناشویی و اخلاق، ص 122.
4 - دفاع از حقوق زنان، ص 64.
5 - انتخاب بخشی از پیام یونسكو، ص 68.
6 - دفاع از حقوق زنان، ص 64.
7 - همان، ص68.
8 - استاد مطهری، اخلاق جنسی در غرب، ص 45.
9 - همان، ص46.
10 - همان، ص36.
منبع: فصلنامه كتاب زنان شماره 13
نویسنده: مهری سویزی